English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9222 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
uniform motion U حرکت متشابه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
like <adj.> U متشابه
similar <adj.> U متشابه
analogous U متشابه
alike <adj.> U متشابه
akin <adj.> U متشابه
allegorical U متشابه
homologous U متشابه
homoplastic U متشابه
related <adj.> U متشابه
similiar U متشابه
likes U متشابه
like U متشابه
homonym U متشابه
liked U متشابه
homologue U عضو متشابه
analogue U لغت متشابه
analogues U لغت متشابه
homological U متشابه متجانس
corresponding U مطابق متشابه
toneme U کلمه متشابه
allegorical verses U ایات متشابه
homologize U متشابه کردن
anomalous U غیر متشابه
homolog U عضو متشابه
analog U لغت متشابه
homophonous U متشابه الصوت
isomer U اجسام متشابه الترکیب
similar figures U اشکال همانندیا متشابه
tone poem U شعر متشابه التلفظ
isomeric U متشابه الترکیب دارای همان اجزا
homogonous U دارای اعضاء تولید مثل متشابه
homophone U متشابه الصوت دارای تشابه صوتی
differential ailerons U ارتباط شهپرها به قسمتی که زاویه حرکت شهپری که به طرف بالا حرکت میکند اززاویه شهپر دیگر که بطرف پایین حرکت میکند بیشتر است
alliteration U اغاز چند کلمه پیاپی با یک حرف متشابه الصورت
polymer U جسمی که از ترکیب ذرات متشابه الترکیب وازتکرار واحدهای ساختمانی یکنوخت ایجاد شده باشد بسپار
polymers U جسمی که از ترکیب ذرات متشابه الترکیب وازتکرار واحدهای ساختمانی یکنوخت ایجاد شده باشد بسپار
wave U حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waving U حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waved U حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waves U حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
feint U فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinting U فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinted U فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feints U فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
mouses U نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
mouse U نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
route order U ترتیب حرکت در روی جاده حرکت به ستون راه
trackball U وسیلهای برای حرکت نشانه گر روی صفحه که با حرکت دادن توپ موجود در محفظه کنترل می شوند
tapes U وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
cruising U سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruises U سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruised U سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruise U سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
fish tailing U حرکت نوسانی یا تاب [تریلر در حال حرکت]
stroke U حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
stroked U حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
strokes U حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
tape U وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
stroking U حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
taped U وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
move off the ball U حرکت سریع از نقطه معین پس از حرکت توپ
compound motion U حرکت صلیبی حرکت عرضی و طولی
transfers U حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
counter clockwise U حرکت عکس حرکت عقربههای ساعت
transfer U حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
transferring U حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
ballade U قطعه منظومی مرکب از سه مصرع مساوی و متشابه ویک مصرع کوتاه تر که هریک از این چهار قسمت یک بیت ترجیع بند دارد
aberration جابجائی زاویه ای فاهری در جهت حرکت نافر که نتیجه ترکیب سرعت حرکت نافر و سیر نورمیباشد
drags U حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
drag U حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
dragged U حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
mouse U وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن
mouses U وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن
relative U که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
momentum U سرعت حرکت شتاب حرکت
angle of depression U میدان حرکت لوله توپ در زیرافق زاویه حرکت زیر افق لوله
skull U حرکت دادن پارو یا دست در اب حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
skulls U حرکت دادن پارو یا دست در اب حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
moving havens U مناطق ازاد از نظر حرکت زیردریاییها مناطق امن حرکت دریایی
travelling overwatch U راهپیمایی با پوشش حرکت راهپیمایی با استفاده ازمراقبت حرکت با اتش
nodes U ابتدا یا انتهای مسیر حرکت مقاطع مسیر حرکت
bounding overwatch U حرکت خیز به خیز با پوشش حرکت با اتش و مانور
node U ابتدا یا انتهای مسیر حرکت مقاطع مسیر حرکت
quadrature encoding U سیستمی که جهت حرکت mouse را مشخص میکند. در یک mouse مکانیکی , دو احساس WS و سیگنال حرکت عمودی و افقی آنرا تشخیص می دهند. با این روش این سیگنالها ارسال می شوند
stabile U بدون حرکت بی حرکت
aerodynamics U مبحث حرکت گازها و هوا علم مربوط به حرکت اجسام در گازها و هوا
angular momentum U اندازه حرکت زاویهای گشتاور اندازه حرکت
moment of momentum U اندازه حرکت زاویهای گشتاور اندازه حرکت
rate of march U سرعت حرکت اهنگ حرکت اهنگ راهپیمایی
convoy schedule U برنامه کلی حرکت ستون دریایی برنامه حرکت کاروان دریایی
raster U سیستم اسکن کردن تمام صفحه نمایش CRT تمام صفحه , پیش نمایش CRT با یک اشعه تصویر با حرکت افقی روی آن و حرکت به پایین در انتهای هر خط
hamilton's equations of motion U معادلات هامیلتونی حرکت معادلات حرکت هامیلتونی معادلات بندادی حرکت
move on U ازجای خود حرکت دادن ازجای خود حرکت کردن
k day U روز حرکت کاروان دریایی روز شروع حرکت کاروان
power traverse U مکانیسم حرکت سمت برقی دستگاه برقی حرکت سمت
convoy route U مسیر حرکت ستون دریایی مسیر حرکت کاروان دریایی
traverses U حرکت
agoing U در حرکت
traversed U حرکت
traverse U حرکت
traversing U حرکت
ambulation U حرکت
hold still <idiom> U بی حرکت
statist U بی حرکت
stock still U بی حرکت
move U حرکت
frozen U بی حرکت
immobile U بی حرکت
demeanor U حرکت
still U بی حرکت
departure U حرکت
stiller U بی حرکت
traveled U حرکت
stillest U بی حرکت
travel U حرکت
stills U بی حرکت
motioned U حرکت
demeanour U حرکت
shift U حرکت
vapid U بی حرکت
stock-still U بی حرکت
moveless U بی حرکت
motionless U بی حرکت
afloat U در حرکت
agog U در حرکت
shifts U حرکت
shifted U حرکت
departures U حرکت
stationary U بی حرکت
stirabout U حرکت
moves U حرکت
animation U حرکت
geste U حرکت
animations U حرکت
locomotion U حرکت
gest U حرکت
progressing U حرکت
movement U حرکت
haviour U حرکت
progress U حرکت
progressed U حرکت
progresses U حرکت
gesturing U حرکت
motioning U حرکت
circulations U حرکت
circulation U حرکت
scrolling U حرکت
moved U حرکت
gestured U حرکت
gesture U حرکت
inert U بی حرکت
behaviour U حرکت
travels U حرکت
motions U حرکت
maneuver U حرکت
running U در حرکت
patted U بی حرکت
on the move U در حرکت
patting U بی حرکت
animals U حس و حرکت
pats U بی حرکت
as you were U حرکت از نو
pat U بی حرکت
stirrings U حرکت
stir U حرکت
sedentary U بی حرکت
otiose U بی حرکت
stirred U حرکت
animal U حس و حرکت
oi U در حرکت
vowel point U حرکت
motion U حرکت
behaviuor U حرکت
stirs U حرکت
behavior U حرکت
square move U حرکت
bobbing U حرکت تندوسریع
capital movement U حرکت سرمایه
continental drift U حرکت قارهای
standstill U بدون حرکت
stroke U ضرب حرکت
seats U حرکت تعادلی
constant of motion U ثابت حرکت
seat U حرکت تعادلی
seated U حرکت تعادلی
concentricity U حرکت دورانی
an abrupt departure U حرکت ناگهانی
administrative movement U حرکت اداری
ballistic motion U حرکت پرتابی
sternway U حرکت بعقب
actual movement U حرکت حقیقی
smooth scrolling U حرکت هموار
lunging U حرکت لانژ
acinetic U مانع حرکت
blue bark U گزارش حرکت
lunges U حرکت لانژ
lunged U حرکت لانژ
automatism U حرکت غیرارادی
automatism U حرکت خودبخود
skew U کج حرکت کردن
Recent search history Forum search
1wave motion occurs in the elastic half-space and also radiation damping takes place
1 moves up the range
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com